غر که زد ناراحت شدم، تلفن زنگ زد نگران شدم، رو ویلچر نشست گریه کردم، خونه نیومد دلتنگ شدم، خونه ساکت بود وقتی که نبود، بعد از یه مدت آخرش اومد، خونه شلوغ شد صداش دراومد خدا رو شکر ستون هنوز بود تکیه که زدیم خواب ما رو برد.