صاحبدلی هر شب ذکر «الله » بر لب می راند و بر این کار مداومت داشت. شبی شیطان برای دلسرد کردن وی بر او ظاهر شد و به طعنه به او گفت:
« تو که هر شب پروردگارت را یاد می کنی و او را صدا می زنی آیا جوابی نیز از سوی وی بر تو آمده است؟» عارف با شنیدن این واقعیت ناراحت و دلگیر به خواب رفت و دیگر ذکر نگفت. در خواب حضرت خضر را دید که به او می گوید:
« چرا از ذکر حق دست کشیده ای؟» او گفت: زیرا جوابی از این الله گفتن نشنیده ام»
خضر فرمود: همین که توفیق می یابی و ذکر و نام خدا را بر زبان می آوری،
به خاطر لطف و عنایت الهی است و در واقع این ذکر تو پاسخ خداوند به تو است ای عزیز:
چه بسیار جاهلان و غافلانی که ما لیاقت ذکر و یاد الهی را از آن ها سلب کردیم.
حق تعالی فرعون را چهارصد سال عمر و ملک و پادشاهی و کامروایی داد،
همه حجاب بود که او را از حضرت حق دور می داشت،
یک روز هم به او بی مرادی و دردسر نداد تا مبادا که حق را یاد کند.
دردی که ما به تو عطا می کنیم بهانه ای است تا به سوی ما آیی
و با ما درد و دل کنی و به ملکوت الهی متصل گردی.