صنوبر

مطالب پربازدید

  • قوانین آرامش روح و روان (5.00)
  • گام های موفقیت (5.00)
  • واقعیت زندگی (5.00)
  • مشکل ما..... (5.00)
  • ضمیر ناخودآگاه (5.00)

  • آمار

  • امروز: 4
  • دیروز: 130
  • 7 روز قبل: 254
  • 1 ماه قبل: 482
  • کل بازدیدها: 15680

  • کاربران آنلاین

  • ترنم گل
  • صفيه گرجي
  • سامیه بانو
  • زفاک
  • سید میرکمالی
  •  
       
      عنایت الهی    

     

     صاحبدلی هر شب ذکر «الله » بر لب می راند و بر این کار مداومت داشت. شبی شیطان برای دلسرد کردن وی بر او ظاهر شد و به طعنه به او گفت:

     

    « تو که هر شب پروردگارت را یاد می کنی و او را صدا می زنی آیا جوابی نیز از سوی وی بر تو آمده است؟» عارف با شنیدن این واقعیت ناراحت و دلگیر به خواب رفت و دیگر ذکر نگفت. در خواب حضرت خضر را دید که به او می گوید: 

    « چرا از ذکر حق دست کشیده ای؟» او گفت: زیرا جوابی از این الله گفتن نشنیده ام»

    خضر فرمود:  همین که توفیق می یابی و ذکر و نام خدا را بر زبان می آوری،

    به خاطر لطف و عنایت الهی است و در واقع این ذکر تو پاسخ خداوند به تو است ای عزیز:

    چه بسیار جاهلان و غافلانی که ما لیاقت ذکر و یاد الهی را  از آن ها سلب کردیم.

    حق تعالی فرعون را چهارصد سال عمر و ملک و پادشاهی و کامروایی داد، 

    همه حجاب بود که او را از حضرت حق دور می داشت،

    یک روز هم به او بی مرادی و دردسر نداد تا مبادا که حق را یاد کند.

     

    دردی که ما به تو عطا می کنیم بهانه ای است تا به سوی ما آیی

    و با ما درد و دل کنی و به ملکوت الهی متصل گردی.

     

     

    موضوعات: فضایل و رذایل اخلاقی, خدا مهربان است  لینک ثابت

    ارسال نظر »

       
      بهداشت روانی    

    اگر آتش از تنور در جامه تو افتد، تو زود کوشی تا خاموشش کنی. روا داری که آتش کبر و حسد و ریا در دل تو قرار گیرد که این آتشی است که تو را بسوزد!

    «شیخ ابوالحسن خرقانی»

    موضوعات: فضایل و رذایل اخلاقی  لینک ثابت

    ارسال نظر »

       
      مرثیه ی مادر    

     « اللهم صلی علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها بعدد ما احاط به علمک  »

                 

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

    ارسال نظر »

       
      من یک انقلابی ام    

     

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

    ارسال نظر »

       
      أنا الحق    

     

    آن نه عشق است که بتوان بر غم خوارش برد

    یا توان طبل زنان بر سر بازارش برد

    عشق خواهم از آن سان که رهایی باشد

    هم از آن عشق که منصور سر دارش برد

    عاشقی باش که گویند به دریا زد و رفت

    نه که گویند خسی بود که جویبارش برد

    عشق یعنی قلم از تیشه و دفتر از سنگ

    تا که عمری نتوان دست بر آثارش برد.

     

    حضرت مولانا

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

    ارسال نظر »
    « 1 ... 4 5 6 7 8 9 ...10 ...11 12 13 14 15 »
     
    •  خانه  
    •  تماس   
    •  ورود